مناقبنویسی و مثالبنویسی، موضوعی فراخدامنه در تاریخ فریقَین است. بهویژه کتابهایی که اهلسنتوجماعت در مناقب و فضائل اهلبیت علیهمالسلام تألیف کردهاند، از جهات متعددی نزد شیعه اهمیت بهسزایی دارد. تلاشهایی انجام شده و مقالاتی درباره سابقه مناقبنویسی تنظیم شده و نوع کتابهای عامّه دراینباره فهرست شده است.
عالم ربانی مرحوم حاج محمدکریم کرمانی اع در کتاب سلطانیه، مباحثی در زمینه اثبات امامت ائمه اطهار علیهمالسلام مطرح کردهاند. ایشان فصل مفصلی را به روایات از اهلسنت اختصاص دادهاند و از کتب عامه این موضوع را اثبات فرمودهاند. در این فصل از شخصیتهای مشهور اهل سنت همچون ابراهیم بن محمد حموینی و ابنالمؤید موفق بن احمد خوارزمی و… روایاتی نقل کردهاند.
نخستین نقل ایشان، از «آمِدی سُنی» است. بررسی شخصیت آمدی و کتاب او، مرکزیتِ این یادداشت است.
ابتداءً عبارات کتاب سلطانیه دراینباره را نقل میکنیم:
«فصـل
در بيان بعضی از احاديث كه از طرق عامه رسيده است كه بايد ائمه دوازده باشند به جهت اتمام حجت ذكر میشود.
در كتاب مناقب آمدی سنی از صحيحين روايت كرده از جابر بن سمرة كه گفت شنيدم كه رسول خدا میفرمود كه بعد از من دوازده امير باشند پس كلمهای فرمود كه نشنيدم آن را. از پدرم پرسيدم چه فرمود گفت فرمود همه آنها از قريشند و اين حديث در ميان عامه كالمتواتر است.
و باز در همانجا از كتاب اعلام الوری روايت كرده است از حضرت امام زينالعابدين علیهالسلام از آباء كرام خود كه پيغمبر صلی الله علیه و آله فرمود يا علی دوازده نفر از اهلبيت من باشند كه خدا علم مرا و فهم مرا به ايشان داده اولشان توئی ای علی و آخرشان قائم است كه خدا بر دست او فتح میكند مشارق و مغارب زمين را.»
درباره این فقرات از کتاب سلطانیه تأملاتی را ضمن چند بخش ارائه میکنیم:
- حدیث اول درباره امامت ائمه اطهار بهنقل از جابر بن سمرة است. جابر بن سَمُرَة بن عَمرو بن جُنادة بن جُنْدب سُوائی، از صحابه رسولخدا صلی الله علیه و آله و راوی حدیث اثنیعشر خلیفه است. در منابع حدیثی اهل سنّت همچون صحیح بخاری و صحیح مسلم حدیثی با اختلافاتی اندک در متن از جابر نقل شده است که به حدیث اثنیعشر خلیفه مشهور است. بنا بر آن رسولخدا صلی الله علیه و آله در جمعی از اصحاب ــ از جمله جابر که کودکی خردسال بوده و پدرش ــ فرمود که این امت دوازده امیر خواهد داشت، به گفته جابر پیامبر در ادامه سخن خود مطلبی فرمود که وی آن را نشنیده بود، اما پدرش سمره ادامه سخن پیامبر را برای او نقل کرد: این دوازده امیر جملگی از قریش هستند، در منابع حدیثی و احتجاجی امامیه به این حدیث در مقام تأییدِ اعتقاد شیعه دوازده امامی استناد شده است.
- حدیث دوم حدیثی است منقول در کتب شیعه. متن حدیث، با اندکی اختلاف چنین است:
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْأَزْدِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ ثَابِتِ بْنِ دِينَارٍ عَنْ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ أَنْتَ يَا عَلِيُّ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى يَدِهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا. (إعلام الورى بأعلام الهدى، ج۲، ص۱۷۳ ، الفصل الثانی فی ذكر بعض الأخبار التی جاءت من طرق الشيعة الإمامية فی النص على إمامة الاثنی عشر من آل محمد عليهم السلام)
- شخصیتهایی که با لقب آمِدی شناختهشده و شهرت دارند، دو نفرند: نخستین نفر ابوالفتح آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی است که صاحب غررالحکم و درر الکلم است. وی طبق قرائنی شیعه بوده است و اگر هم درباره حضرت امیر علیهالسلام «کرّم الله وجهه» بهکار برده، یا تقیتاً بوده یا این عبارت دعائی توسط نساخ اضافه شده است. در کتاب غررالحکم، روایتی که مرحوم آقای کرمانی اع نقل کردهاند (روایت جابر بن سمرة) نیامده است.
شخص دیگر سیفالدین آمدی صاحب غایةالمرام است. وفات او را ۶۳۱ق گزارش کردهاند. برخی میان او و ابوالحسن آمدی تفاوت قائل شدهاند و برخی این دو شخصیت را یکی دانستهاند.
- طبق متن کتاب سلطانیه، در کتاب مناقبِ آمدیِ سنی، از کتاب إعلامالوری نقل شده است. بنابراین آمدیِ سنی، باید معاصر یا متأخرتر از فضل بن حسن طَبرَسی، صاحب إعلامالوری باشد. وفات طبرسی در سال ۵۴۸ق در سبزوار واقع شد و نعش او را به مشهد مقدس حمل کرده و در نزدیک حرم مطهر حضرت رضا علیهالسلام دفن کردند؛ امروز در ابتداءخیابانی واقع شده است که بهنام هموست، رحمة الله علیه.
- با مراجعه به مجموعه «فنخا»، در بخش مناقب گزارشی از کتاب مناقب آمدی مذکور نیست (فنخا، ج۳۱، ص۶۲۴تا۶۶۴) همچنین در بخش فضائل نیز از چنین کتاب و مؤلفی نامی بهمیان نیامده است (فنخا، ج۲۴، از ص۹۸تا۱۳۷) در مقالههای مرتبط نیز چنین کتابی معرفی نشده است. برای نمونه مقاله «پیشینه و سیر مناقبنویسی و مثالبنویسی» نگاشته نسرین کردنژاد (کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث) خالی از معرفی این کتاب است. همچنین در فهرست کتابخانه ابراهیمیه واقع در کرمان، نام این مؤلف یا کتابش یافت نشد.
- با مراجعه مجدد به منابع، گزارشهایی از فعالیتهای آمدیِ سنی در زمینه احادیث فضائل بهدست آوردیم. بعضی از اینگزارشها متقدم از کتاب سلطانیه است و بعضی گزارشها، متأخرتر از آن.
یکی از گزارشهای متقدمِ بر کتاب سلطانیه، در شرح الکافی ملاصالح مازندرانی است. وی پس از نقل حدیثی از جابر بن سمرة مینویسد:
«قال الآمديّ الشروط المختلفة فيها في الإمامة ستّة. منها القرشيّة و هو المشهور عندنا بل هو مجمع عليه، من أنكره احتجّ بالإجماع و بالسنّة و بالمعقول. أمّا الإجماع فهو أنّه لما قال عمر عند الوفاة: لو كان سالم مولى أبي حذيفة حيّا لم يخالجني فيه شكّ. و لم ينكر ذلك عليه أحد فكان إجماعا. و أمّا السنّة فحديث اطعه- أي الأمير- و لو كان عبدا حبشيّا… » (شرح الكافی-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندرانی)، ج۵، ص ۲۷۲)
- گزارش دیگر در کتاب مرآة العقول است. در آنجا نیز توضیح آمدی، پس از نقل حدیث جابر بن سمرة آمده است:
«و عن ابن سمرة أيضا بإسناد آخر أنه قال: سمعت رسول الله صلى الله عليه و آله يقول: لا- يزال الدين قائما حتى تقوم الساعة و يكون عليكم اثنا عشر خليفة كلهم من قريش.
قال الآمدي: الشروط المختلفة فيها في الإمامة ستة منها القرشية و هو المشهور عندنا بل مجمع عليه.» (مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج۲، ص، ۳۹۵)
- گزارش سوم و متقدم بر کتاب سلطانیه، در الصوارم المهرقة ابنحجر هیثمی است. در این کتاب نیز بهمناسبت بررسی حدیث منزلت آمده است:
«… أن الحديث إن كان غير صحيح كما يقوله الآمدی…» (الصوارم المهرقة في نقد الصواعق المحرقة، ابن حجر الهيثمي، ص۲۰۴)
و در موضعی دیگر، باز هم در بحث حدیث منزلت درباره آمِدی مباحثی دارد که برای فایده، تمام عبارات این بخش را نقل میکنیم:
«أقول يظهر من تفرد الآمدي من بين جميع المتسمين بأهل السنة و محدثيهم بنفي صحة هذا الحديث أنه لما ظهر عليه قوة دلالة هذا الحديث على إمامة علي علیه السلام التجأ إلى القدح في صحته كما هو دأب قومه و إنما لم يوافقه غيره من المتأخرين في ذلك لما رأوه من غاية الشناعة في إنكار صحة ما ملأ به المتقدمون كتبهم و لعمري لو تفطن متقدموهم لذلك لأخفوه و لم يكثروا من ذكره كما هو عادتهم في جحد الحق و الشهادة بالباطل كما يشهد به مؤلفاتهم إذ كل ما ندعيه فيه شواهد من كتبهم نصوص أئمتهم مما لا يقدرون على إنكاره في خيار كتبهم عن خيار مصنفيهم و قد أوضحنا ذلك في هذا التعليق بعون ولي التوفيق و لتوجه الشناعة ترى المتأخرين منهم قد عدلوا عن القدح في صحة سنده إلى القدح في دلالة متنه بالتأويل و التخصيص الذي هو أشنع من الأول» (همان، ص۲۰۶)
- یک گزارش متأخر از کتاب سلطانیه نیز در دست است. سید شرفالدین در مراجعه۲۶ از المراجعات، روایتی را در فضیلت امیرالمؤمنین علیهالسلام آورده است. در مراجعه بعد، شیخ سلیم (شخص مقابل) بر حدیث منزلت اشکالی را نقل کرده و جواب درخواست میکند. وی میگوید:
«حديث المنزلة صحيح مستفيض، لكن المدقق الآمدی- و هو فحل الفحول فی علم الأصول- شكّ فی أسانيده، و ارتاب فی طرقه، و ربما تشبث برأيه خصومكم؛ فبما ذا تستظهرون عليهم؟»
سید شرفالدین پاسخ داده است: «ظلم الآمدی بهذا التشکیک نفسه؛ فان حدیث المنزلة من اصح السنن و أثبت الآثار…»
در اینجا نیز به مطالب آمدیسنی در زمینه فضائل اشاره شده است. برخی براینباورند که این آمدی ابوالحسن آمدی است و او را غیر از سیفالدین آمدی معرفی کردهاند (درس امامت، کتاب المراجعات، ربانی، ۴اردیبهشت۱۳۹۷)
- در هیچ یک از گزارشهای مذکور به نام کتاب آمدی اشارهای نشده است. محتمل است علت این اشارهنکردن، شهرت آمدی و کتاب او در اوساط علمی آن دورهها بوده است.
بههر روی طبق گزارش مرحوم حاج محمدکریم کرمانی، «آمدیِ سنی» کتابی در مناقب دارد و روشن است که مرحوم آقای کرمانی به این کتاب دسترسی مستقیم داشته و نقل کردهاند؛ اما امروزه مشخصاتی از این کتاب در فهارس مختلفِ مربوط به مناقب و فضائل ملاحظه نشد و صرفاً دو روایت از این کتاب (منقول در کتاب سلطانیه) دستیاب است. امیدواریم این یادداشت، گامی کوتاه برای شناسایی، تصحیح، نقد و انتشار کتاب فضائل آمدیِ سنی باشد.
سید محمدصادق موسوی
۵ شوالالمکرم ۱۴۴۱
۸ خرداد ۱۳۹۹