«* چند پیام سازنده صفحه 2 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
… اما در خصوص نوع سلوك جناب شما با رفقاي آنجا و سلوك ايشان با جناب شما از قراري كه مسموع شده و ميشود نماز جماعت ميكنيد و رفقا هم حاضر ميشوند ولكن به منبر نميرويد و موعظه نميكنيد مگر قليلي و حال آنكه تمام ترقي و استكمال در تعليم و تعلم است و مراد خدا و رسول صلي الله عليه وآله و ائمه هدي سلاماللهعليهم در اين است چنانكه ميفرمايند «طلب العلم فريضة علي كل مسلم و مسلمة» و باز ميفرمايند «اطلب العلم من المهد الي اللحد» و آموختن مطالب حقه و معارف الهيه از واجبات اوليه است و عبادت عابد بيعلم و معرفت چنانكه فرمودهاند مثل الاغي است كه به آسياب بسته باشند كه خسته ميشود به واسطه راه رفتن زياد ولكن راهي طي نميكند و به جايي نميرسد و حقير ميخواهم كه رفقاي آنجا اينطور نباشند و همه صاحب علم و معرفت باشند پس در صورت امكان و بودن جناب شما در آنجا البته در روزها و اوقات لايقه مناسبه به منبر رويد و بيان
«* چند پیام سازنده صفحه 3 *»
مطالب و معارف حقه را بنماييد و رفقاء و دوستان كثر الله امثالهم هم خير دنيا و نجات آخرت خود را ملاحظه نموده اجتماع نموده استماع خواهند كرد و اين فقره را هم رفقاء ملتفت باشند كه امتياز ميان اهل حق و اهل باطل به اعتقاد صحيحه و دانستن معارف حقه است و الا نماز پنجگانه را تمام هفتاد و سه فرقه اهل اسلام ميخوانند و در اين فقره مخصوص قدري هم مسامحه از خود جناب شما است چرا كه حقير بعضي از نوشتجات كه دلالت بر اين مطلب دارد به جهت شما نوشتهام که نشان رفقاي آنجا بدهيد تا بدانند جناب شما مطالب و معارف حقه را زياده ازآنچه ايشان محتاجند ميدانيد كه براي آنها بر منبر بيان كنيد معلوم ميشود كه آن نوشتجات را به حضرات رفقاء نشان ندادهايد البته همين نوشته و ساير نوشتجات ديگر را به رفقاء نشان بدهيد و براي آنها بخوانيد تا ايشان مطمئن شده و مطلع گرديده شما را وادارند به موعظه و بيان مطالب و معارف و از اين فيض عظيم محروم نمانند …..
ازنامه غره ذيالقعده 1307
«* چند پیام سازنده صفحه 4 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
…. عرضي كه لازم است اين است كه از قراري كه فهميدهام در ميان بعضي از رفقاي آنجا في الجمله كدورت و نقاريست و اين فقره در ميان ماها نهايت ناشكري و تهاون به نعمتهاي خداوند است چرا كه در اين جزء زمان نعمتي مكافي ايمان نميشود و خداوند در ميان يك عالمي كه مملو از انواع بيديني و شرك و ظلم است نعمت ايمان را به آن مخاديم عنايت فرموده پس به اين شكرانه سزاوار است كه همگي برادر و خيرخواه يكديگر باشند تا خداوند بر توفيقات ايشان بيفزايد و الا نعوذبالله سلب توفيق خواهد شد اميد است كه آينده ايام را كدورت و نقار را از ميان برداشته و با يكديگر به طور برادري و محبت سلوك نمايند و البته ميدانند كه شيطان از جميع عالم فارغ است و با جنودش در كمين اين طايفه است كه به هر نحو باشد ايشان را بلغزاند و جميع همش مصروف اينجاست پس ماها هم
«* چند پیام سازنده صفحه 5 *»
بايد غافل نباشيم از كيد او انشاءالله من بعد را به طور خوبي با هم راه روند و زياده از اين عرض ميکنم رفقاي آن سامان كلاً را سلام ميرسانم و دعاگو هستم شكي نيست كه از دعاي خير فراموشم نخواهيد فرمود….
از نامه20 شهر رجب 1296
بسم الله الرحمن الرحيم
….ضمناً عرض ميشود كه از قراري كه ازگوشه و كنار معلوم شده از اينكه جناب شما چند دفعه به حقير نوشتيد و خواهش نموديد كه اذن بدهم كه به همدان تشريف بياوريد و حقير اذن به آمدن ندادم بعضي چنين گمان كردهاند اذن ندادن به جناب شما از باب بيميلي و بياعتنائي به شما بوده و حال آنكه راضي نشدن حقير به آمدن شما محض رعايت و ملاحظه اهالي خصوص رفقاي آنجا بوده كه در آنجا جناب شما مشغول نماز و موعظه و نصيحت و هدايت اهالي آن ولا باشيد و مسائل و معارف دين را به اهالي آن ولا بياموزيد تا مايه رستگاري
«* چند پیام سازنده صفحه 6 *»
و نجات آنها باشد و اگر اين نبود خود حقير ابتداء بدون اينكه جناب شما خواهش كنيد شما را به همدان ميخواستم و راضي نميشدم كه يك روز در آنجا باشيد حال هم اگر رفقاي آنجا ميخواهند كه مقصود و ملاحظه حقير به هدر نرود پيوسته به نماز و موعظه جناب شما حاضر شوند و مهما امكن نعمت وجود مسعود جناب شما را غنيمت دانسته اجتماع نموده كلمات حقه و معارف دينيه خود را اخذ و استماع نمايند و غير از اين خير دنيا و آخرتي براي ايشان سراغ نداريم جناب شما هم البته نماز جماعت و موعظه و بيان مسائل حقه را مهما امكن ترك و مسامحه ننماييد و از ورود صدمات و اذيات از دوست و دشمن دماغتان نسوزد و كسالتتان نگيرد كه غير از اين خدا را مقصودي از خلقت انسان نيست و هر وقت خداوند مقدر فرموده و مصلحت دانسته تشريف خواهيد آورد و عجله نداشته باشيد كه اينگونه امور اهم است زياده بر اين مجال تفصيل نيست دوستان و رفقاي آن سامان را سلام وافر ميرسانم و همگي را دعاگوي مخصوصم والسلام.
از نامه 16شوال المكرم1307
«* چند پیام سازنده صفحه 7 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
…. از قرار مرقوم به قدر لزوم به ذكر فضائل آلمحمد عليهم السلام و مطالب حقه اشتغال داريد و اهمال و كسالت در اين باب نداريد و رفقاي آنجا هم مايل به استماع هستند آن قدري كه هستند خداوند بر توفيقات جناب شما و ايشان بيفزايد و جزاي خير دهد اگر در دنيا چيزي باقيست همينها است حقير هم چشمم به امثال اينگونه اشخاص روشن و دلم در دنيا به اينها خوش است ديگر چيزي كه مايه دلخوشي باشد سراغ ندارم همين كه احباب و رفقاء در بند دين و مذهب خود و طالب حق و استماع مطالب حقه هستند خوشوقت ميشوم و مسرور به وجود ايشانم.
از نامه ربيع الثاني سنه 1305
«* چند پیام سازنده صفحه 8 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
…. خلاصه مشغول دعاگويي هستم و فراموش نكردهام ضمناً اظهار دلتنگي و انزجار از ماندن در انارك و معاشرت از مردم آنجا نموده بوديد در نوشتجات خود لكن دلتنگ نباشيد و دلخوري نداشته باشيد از بودن در آنجا. بودن جناب شما در آنجا كمكي است به حقير و كساني كه كاري از پيش بردهاند به مرور و دهور به همينطورها از پيش بردهاند و بودن جناب شما در آنجا ثمرهها دارد اگر چه معاشرت با اين مردم مايه اذيت و انزجار باشد طبعاً.
از نامه 18 شعبان 1306
«* چند پیام سازنده صفحه 9 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
اما اينكه اظهار افسردگي و دلتنگي از حالت خود نموده بوديد عرض ميكنم كه اصلاً دلتنگ و افسرده نباشيد كه به همين كارهايي كه مشغول هستيد عين خدمتگزاري و اداء تكليف است هر وقت هم خداوند ملاقات را مقدر فرموده باشد اسبابش مهيا خواهد شد عجالة تعجيلي در اين فقره نداشته باشيد بسا اشخاص كه خدمات خود را در دور بهتر از حضور انجام ميدهند و مطلوب همان است ….
از نامه 29 رمضان المبارك 1306
«* چند پیام سازنده صفحه 10 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
… اما در خصوص خودتان به هيچوجه من الوجوه اضطراب نداشته باشيد و از بودن در انارك و معاشرت با رفقاء و سايرين دلخور نباشيد خودتان نوشتهايد كه يك كسي بايد در انارك باشد از براي رفقاي انارك كيست بهتر و مناسبتر از خود شما؟ جناب آخوند ملاعلي حفظه الله هم گاهگاهي عبوراً به انارك ميآيند و كمكي ميكند ايشان هم از قرار نوشته شما و ساير مخاديم نائين بايد به طرف نائين آمده باشند جناب شما در هرجا كه باشيد دور نيستيد و بعد ظاهري مناط نيست و بدانيد كه جناب شما از دوران نزديك هستيد و حقير شما را از دعاي خير فراموش نكرده و نميكنم مطمئناً مشغول به كارهاي خود باشيد بدون ترديد خيال تا خداوند چه مقدر فرموده باشد.
از نامه 20 ذيقعده 1305
«* چند پیام سازنده صفحه 11 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
…. الحمدلله كه به دو تعليقه پي در پي شرفياب شدم هميشه طالب گزارشات حالات شريفه خود و ساير گزارشات هستم و رسيدن تعليقات موجب سرور و آسودگي است البته اين شيوه مرضيه را هرگز از دست نخواهيد داد كه المكاتبات نصف الملاقات باري در باب كتابهاي دره هر طور صلاح دانستهايد عين صلاح بوده در باب تمناي آمدن به اين صفحات اگر بعضي چيزها كه خود ميدانيد مانع نبود نهايت سهولت داشت آمدن و تشريف داشتن ولكن عجالة بودن جناب شما در آن سامان احياي نفوسي چند است که لابد منه است و در نبودن آن جناب اهلاك و اماته آنها و همه اينها از سوء سلوك بعضي است كه ميدانيد كه هرگاه ايمن از آن سوء سلوك و شرور نفوس شديم آمدن جناب شما به اسهل وجهي ميسر است باري هميشه مرکوز در ذهن و مذکور در خاطر هستيد و دعاگوي آن وجود هستم و دلم به شما خوش است التماس دعا دارم. حرره العبد محمدباقر.
از نامه 16ربيع الثاني سنه 1302
«* چند پیام سازنده صفحه 12 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
….دعاگويي امثال جناب شما را فراموش نكردهام از معاشرت و مجالست مردم اظهار دلتنگي نموده بوديد و ضمناً فرمايش آقاي مرحوم اعلي الله مقامه را مرقوم داشته بوديد كه آنچه تجربه شده معاشرت اثرش از جميع چيزها بيشتر است بلي چنين است و كلام الملوك ملوك الكلام است ما هم همين فقره را ملاحظه كردهايم كه از جناب شما خواهش ميكنيم كه در آنجاها باشيد و با مردم معاشرت و مجالست نماييد تا از حسن سلوك و اخلاق حميده جناب شما بلكه نوري و ايماني در آنها ظاهر شود….
از نامه 12 جماديالآخر سنه 1307
«* چند پیام سازنده صفحه 13 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
اما نوشته بوديد كه از نوشته من متأذي هستي خياليست كردهايد از نوشته شما خيلي مسرور و خوشحال ميشوم و اينكه مرقوم شده بود كه به ماندن انارك دلخوشي ندارم و عجالة هم ميسرم نميشود كه بيايم عرض ميشود كه شما را حتماً عرض نكرده بودم بياييد مقصود اين بود اگر دلتنگ باشيد و اسباب سفرتان هم فراهم باشد و مانعي نباشد براي ديدني تشريف بياريد بد نيست ولي حال را شنيدهام جناب آخوند تشريف به جندق بردهاند و در انارك نيستند لهذا تشريف داشتن شما به جهت اجتماع و اتحاد رفقاء لازم است.
البته در اجتماع و اتحاد و يگانگي و يكرنگي و عدم اختلاف ايشان سعي و اهتمام خواهيد نمود و انشاءالله آنها هم در حرف شنيدن كوتاهي نخواهند نمود ….
از نامه 25 ذيالقعدة 1295
«* چند پیام سازنده صفحه 14 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
اما در خصوص رفتن به جندق و توقف چندي در آنجا در صورتي كه امر لازمي آنجا نداشته باشيد در انارك بودن و مشغول نماز و موعظه بودن اولي است و بعضي از رفقاء ملتفت تأثيرات عظيمه استمرار در امري نيستند و هر امري كه از پستا افتاد و طفره خورد نتيجه و انجام نخواهد داشت.
باري هجوم شياطين و عدم اقبال مردم شماها را از كار خود سست نكند هرچه آنها بيشتر پا بيفشارند شماها هم به تدابير سلوك عزم و ايستادگيتان بيشتر باشد ….
از نامه 20 ذيالحجة الحرام 1307
«* چند پیام سازنده صفحه 15 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
در ضمن از حرفهاي بيهوده بعضي شكايت كرده بوديد عرض ميشود كه در نزد شخص عاقل بيهودهگويان را جوابي نيست و اعتنائي به اينگونه حرفها نميكند و مشغول امر خود و نشر فضائل آل الله اطهار سلام الله عليهم چنانكه هستيد باشيد و اينگونه مزخرفات را هرچه دنبال كنند راه بهانه مفسدين بيشتر ميشود و فساد بيشتر ميكنند پس به مقتضاي ان الباطل يموت بترك ذكره اعتناء نكنيد و لايلتفت منكم احد و امضوا حيث تؤمرون را متذكر باشيد.
از نامه 9 شعبان المعظم 1293
«* چند پیام سازنده صفحه 16 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
…. از اجتماع رفقاء و استماع كلمات حقه و اطمينان ايشان بر طريقه مستقيمه مرقوم نموده بوديد خداوند بر توفيقات ايشان و جناب شما بيفزايد و اما در خصوص حالات بعضي از مردم كه اظهار دلتنگي و شكايت از معاشرت آنها نموده بوديد تعريف اين خلق منكوس بيش از اينهاست كه ديدهايد و شنيدهايد شما به قدر ميسور مطالب حقه را ميگوييد ديگر هر كه طالب دين و مذهب باشد خواهد آمد و گوش خواهد داد و من لميجعل الله له نوراً فما له من نور هر كس هم هر كه را به هر جا خواست بفرستد بفرستد هر كس اهل حق و طالب حق است با وجود داعي حق گمراه نخواهد شد و حفظ او با خداوند است و شيطان نميبرد مگر حزب خودش را و همجنسهاي خود و دوستان خود را و ليس له سلطان علي الذين آمنوا و اما در خصوص آمدن خود شما به همدان جواب را در نوشتجات سابق نوشتهام كه حال را عجالةً چندي در آنجا بودنتان اصلح است بماند وقتش ….
از نامه 16 شعبانالمعظم 1303
«* چند پیام سازنده صفحه 17 *»
بسم الله الرحمن الرحيم
….اما اينكه از سوء سلوك مردم زمان شكايت نموده بوديد در اين جزء زمان به جز اغماض و صبر و نصيحت چاره نيست چنانكه از زمان حضرت آدم عليه السلام تا ظهور امام عليه السلام چنين بوده و خواهد بود….
از نامه 22 رجب 1299