این برگه ویژه شماست. پرسش کنید، پاسخ دهید و درباره «عقاید» به گفتوگو بنشینید… .
42 پاسخ
سلام علیکم
من در حال تحقیق درباره شیخیه هستم.چند سوال داشتم از شیخیه باقریه
اول اینکه دلیل مرحوم همدانی بر اینکه جانشین اقای کرمانی هست چیه؟
دوم جانشینان اقای همدانی بعد از ایشان تا الان چه کسانی بوده اند و چه تالیفاتی داشته اند؟
سوم من در جریان تحقیقاتم در باقریه دیدم که در بین ایشان هم اختلاف بعد اقای همدانی بوده و چندین نفر این ادعا را داشته اند کدام بر حق بودند؟
ممنون میشم جواب مرحمت کنید
بسمه تعالی
سلام علیکم
شما بزرگوار، پرسشهایی را درباره شیخیه، بهویژه شیخیه باقریه (پیروان مرحوم میرزا حاج محمدباقر شریف طباطبایی اع) در سایت عقاید مطرح فرموده اید و نوشتهاید «من در حال تحقیق درباره شیخیه هستم.»
شما پیش از این هم در سایت عقاید دیدگاههای خود را ثبت کردهاید و حداقل ۱۳ دیدگاهِ شما موجود و قابل بررسی است.
نخستین دیدگاههای شما مربوط به دیماه سال ۱۳۹۱ شمسی است. یعنی از سال ۱۳۹۱ شمسی به دنبال این هستید که شیخیه بر حق است یا نه و اینکه کدام گروه صحیح میگویند.
در تاریخ اردیبهشت سال ۱۳۹۴ نوشتهاید:
«من مدت زیادیه که دارم روی مکتب شیخیه تحقیق میکنم و خدا را شکر تقریبا به یقین رسیدم درباره حقیت این سلسله جلیله با مطالعه کتب مشایخ اع ولی هنوز یک سری ابهامات برایم باقی مانده که نتوانستم به جواب قانع کننده ای برسم…»
پیشنهاد میشود اگر واقعاً در پی دستیازیدن به حق در مسئله هستید و اینکه هر گروه چه میگوید و میخواهید نتیجهگیری بفرمایید، سریعاً اقدام فرمایید که عُمر در حال سپری شدن است.
معتقد
سلام علیکم
شاید اگر این بحث را خصوصی دنبال کنیم بهتر باشه
بله شما درست میفرمایید من کاهلی کردم که البته به علت مشغله زیادی بود که دچارش بودم
حقیقت امر اینه که من با شیخیه ناطقیه این سلسله را شناختم و تعداد آنها از باقریه بیشتر است و معروف تر هم هستند چه ایران و چه عراق.منابع در دسترس آنها هم بیشتر است.مشکل من همیشه کمبود منابع برای مطالعه بوده مثلا درباره مساله وحدت ناطق من چند کتاب از ناطقیه خوانده ام ولی منابع باقریه که در رد آنان است به راحتی در دسترس نیست.تا اینکه اتفاقی در اینترنت سایت شما را پیدا کردم و درابتدا فرق شما و ناطقیه را نمیشناختم و یکسان فرض میکردم.چون فرد بیطرفی هستم خیلی دوست داشتم نظرات هر دو طرف را بدانم.من با چند نفر از ناطقیه آشنا شدم ودرباره این مسایل با آنان صحبت کردم.کتب آقای محمد خان را هم خوانده ام و مخصوصا کتابی که در جواب مرحوم همدانی نوشته اند که سوالاتی به جهت امتحان پرسیده بودند .دلایل زیادی درباره این مساله مطرح شده و اتهاماتی را متوجه آقای همدانی میکنند مثل میل ریاست و حسادت دنبال این هستم که نظر شما را خیلی واضح درباره این اختلافات بدانم و اشکالاتی که مطرح میشه را بپرسم تا هرچه بیشتر به یقین نزدیک تر شوم.اگر شما لطف کنید درباره این اختلافات و دلایلتان بر علیه ناطقیه منبعی به من نشان دهید یا خودتان توضیحی بفرمایید ممنون میشوم.
سلام علیکم. به ایمیل شما پیامی ارسال کردم؛ ولی پاسخی ندادید (لطفاً به ایمیلتان مراجعه نمایید) و در نتیجه دیدگاهتان را در این قسمت نمایش دادم.
از طریق ایمیل در ارتباط باشید. آنچه درباره آقای همدانی نقل کردید (از میل ریاست و حسادت)، مستدلاً قابل رد است و مستدلاً قابل اثبات برای طرف دیگر. همچنین خوشحال میشوم درباره کتابی که معرفی کرده اید (سؤالاتی که آقای همدانی به جهت امتحان پرسیده بودند) را بیشتر معرفی کنید چون این کتاب را در خاطر ندارم.
با سلام و عرض ادب و با آرزوی سلامتی و توفیق عبادت برای شما.
کتاب مواعظ تحت عنوان آیه مبارکه فلولا نفر من کل ….. را می خواندم و در موعظه بیستم از این کتاب برخوردم به این جمله ” بلکه اوست ذات خدا و آینه سر تا پا نمای اسماء و صفات خدا و از جمله اسماء خدا ذات خداست.” در موعظه بیست ودوم نیز می فرمایند ” ایشانند نفس و روح و خدا بلکه ایشانند ذات خدا ، و عین خدا یعنی ذات خدا و کنه خدا ….” تا آنجایی که با این مکتب آشنایی دارم ۱۴ معصوم محل ظهور صفات خدا هستند حتی در میان صفات نیز بر اساس فرمایش مرحوم کرمانی در جلد یک ارشاد ، صفات ذاتی نیز مخصوص خداوند است و در مرتبه مخلوق نیست . چه به برسد به ذات خدا.
خوشحالم می شوم در این مورد توضیحاتی بفرمایید که غرض از ذکر ذات در آن موعظه چه بوده و در ضمن چرا صفات ذاتی را در مرتبه مخلوق نمی دانیم چون اگر از جنس صفت است پس حکایت از موصوفی دارد و صفت و موصوف دلالت بر ترکیب می کند و ترکیب در وجود خالق هستی راه ندارد.ممنون از عنایت شما.
سلام علیکم
طبق اصطلاح مکتب، هنگام بررسی صفات ذاتی، دو معنی در نظر است: صفات ذاتی به معنای اول و صفات ذاتی به معنای دوم و هر کدام توضیحاتی دارد که البته مراجعه خواهید فرمود و در این مختصر نمیگنجد. اما اینکه ذات، اسم باشد، ناظر به بحثی عالی است در حکمت حقه که آقای مرحوم کرمانی اعلی الله مقامه همین مطلب را به این عبارت بیان می فرمایند:
«پس به هیچ نحو از انحاء ادراک و به هیچ قسم از اقسام اشاره به او نتوان اشاره کرد و آنچه ما میگوییم از اشارات، حتی به این نحو که او را نتوان ادراک کرد و به او نتوان اشاره کرد و او منزه است و او مقدس است، تمام اینها اشاره به آیات و مقامات است و هیچ یک بر او واقع نمیشود.»
پس ذات هم که میگوییم، طبق این دیدِ عالیتر، اسمی است و اشاره به مقامی، و خدا اجلّ اشاره است.
با عرض پوزش در روخوانی مجدد متن ارسالی متوجه اشتباه تایپی در متن شدم آنجا که نوشته ام ” ایشانند نفس و روح و خدا ” جمله را اصلاح می کنم با این شکل ” ایشانند نفس و روح خدا “
سلام وعرض خسته نباشید خدمت شما سرورمعظم.حقیر از افرادی هستم که جدیدا بامکتب حقه ی مشایخ اعلی الله مقامهم آشنا شده ام واشتیاقی زیادی به کسب ویادگیری مطالب نورانی علما مکتب حقه دارم.لطف کنید برای ورود به مباحث و آشنایی با مبانی حقیررو راهنمایی کنید.
سلام علیکم. وفقکم الله تعالی. راهنمایی نیاز به آن دارد که بیان بفرمایید چه کتبی را مطالعه فرموده اید و در چه سطحی هستید و تمایل دارید سیر مطالعاتی داشته باشید یا اینکه به طور متفرق کتبی را مطالعه نمایید. درباره مثال ملقاة، در مجلدات همان کتابی که اشاره کردهاید و همچنین در کتاب ارشادالعوام بدان پرداخته شده است و بیان آن در این مختصر نمیگنجد.
سلام علیکم.لطف کنید توضیحی درمورد بحث (مثال ملقاة)که سرور ارجمند زید عزه در درس شرح الزیاره مرحوم شیخ اعلی الله مقامه الشریف دارن به این حقیر ارائه بدهید.باتشکر
سلام علیکم . من یک جوان هیجده ساله ساکن قم هستیم . در یک خانواده اخباری بزرگ شدم . اما الان متمایل به مکتب مرحوم شیخ اوحد شدم . دعا کنید بتونیم شک و شبهه های در ذهنم را از بین ببرم تا لایق آن باشم که به دنیای اسرار آل محمد راه پیدا کنم .
سلام علیکم از اشنایی با شما خیلی خوشحالم سوالاتی برایم پیش امده که به مرور از خدمتتان میپرسم که امید دارم روشن و صریح جواب بفرمایید. ایا در کلمات ایمه علیهم السلام قرایت قران به معنای مصطلح یعنی با صوت خواندن سفارش شده است؟
سلام علیکم. موفق باشید.
شاید نتوان برای معنای مصطلح امروزی، تصریحی در روایات یافت. آنچه در روایات رسیده، مواردی از این دست است:
قال رسول الله – صلّی الله علیه و آله – : ان حسن الصوت زینة القرآن.
و قال: زیّنوا القرآن باصواتکم.
و قال: حسّنوا القرآن باصواتکم فان الصّوت الحسن یزید القرآن حُسناً.
و قال: لکل شیء حلیة و حلیة القرآن الصوتُ الحسن.
قال الامام الصادق – علیه السّلام – فی تفسیر «و رتّل القرآن ترتیلاً»: هو ان تنکث فیه و تحسّن فیه صوتک.
به نقل فرمایشی از عالم ربانی مرحوم حاج محمدکریم کرمانی اع دراین باره اکتفا میکنم. ایشان میفرمایند:
عن ابيعبدالله علیه السلام: من صلي بين العشائين ركعتين يقرأ في الاولي الحمد و قوله تعالي و ذاالنون اذ ذهب مغاضباً الي و كذلك ننجي المؤمنين و في الثانية الحمد و قوله تعالي و عنده مفاتح الغيب الي آخر الآية فاذا فرغ من القرائةرفع يديه و قال اللهم اني اسألك بمفاتح الغيب التي لايعلهما الا انت انتصلي علي محمد و آلمحمد و انتفعل بي كذا و كذا و تقول اللهم انت ولي نعمتي و القادر علي طلبتي تعلم حاجتي اسألك بمحمد و آله لماقضيتها لي و سئل الله حاجته الا اعطاه الله تعالي ما سئل و زاد في رواية فان النبي صلی الله علیه و آله قال لاتتركوا ركعتي الغفيلة و هما مابين العشائين و عن النبي صلی الله علیه و آله تنفلوا في ساعة الغفلة و لو بركعتين خفيفتين فانهما يورثان دار الكرامة و في خبر آخر دارالسلام في الجنة و قيل يا رسولالله و ما ساعة الغفلة قال مابين المغرب و العشاء و قيل ما معني خفيفتين قال تقرأ فيهما الحمد وحدها و في رواية قيل فمتي اصليهما قال مابين المغرب الي طلوع الشمس و الظاهر انهما واحد و الثاني رخصة لمكان «لو» فعلی الرواية الثانية الآتي بنافلة المغرب آت بمفاد الخبر الثاني لصدق الامتثال عليه و كفاية قصد القربة و عدم وجوب تعيين الوجه و رويت صلوة اخري بين هاتين الصلوتين و هي عن الصادق علیهالسلام عن آبائه عن رسولالله صلی الله علیه و آله قال اوصيكم بركعتين بين العشائين في الاولي الحمد و اذا زلزلت ثلثعشر مرة و في الثانية الحمد و قل هو الله خمسعشر مرة فانه من فعل ذلك كل شهر كان من المؤمنين فان فعل ذلك في كل سنة كان من المحسنين فان فعل ذلك في كل يوم كان من المخلصين فان فعل ذلك كل ليلة زاحمني في الجنة و لميحص ثوابه الا الله تعالي.
با عرض سلام و ادب می خواستم لطف کرده و بفرمائید بجز کتاب مبارک ارشاد العوام در کدام یک از کتب مشایخ بزرگوار به مقامات اهل بیت علیهم السلام پرداخته و تفصیلا راجع به مقام بیان و معانی فرمایش شده است؟
سلام علیکم. در نوع کتب و مواعظ، اشارهوار این مقامات را بیان فرمودهاند. اما تفصیلاً جز در ارشادالعوام، در کتاب الفطرة السلیمة و کتاب فوائد سبع، هر دو نگاشته عالم ربانی مرحوم آقای حاج محمدکریم کرمانی أعلی الله درجته نیز تفصیلاً این مقامات را توضیح فرمودهاند.
آیا مقام بیان بالاترین مقام اهل بیت علیهم السلام می باشد به این معنی که دیگر بالاتر از آن مقامی برای ایشان وجود ندارد و به تعبیری همان مقام غیب الغیوبی ایشان می باشد
؟ یا اینکه این مقام بالاترین مقامی است که در مقام شناخت و معرفت اهلش می توانند به آن برسند وگرنه حقیقت ایشان بالاتر از این مقامات می باشد؟ در صورت امکان منابع پاسخ خود از کتب بزرگان را نیز بفرمائید. با تشکر فراوان!
با توجه به فرمایشات، حقیقت ایشان علیهم الصلوة و السلام، فراتر از این مقامات است. اما درباره اینکه نوشتهاید«مقام بیان [ائمه علیهم السلام] بالاترین مقامی باشد که در مقام شناخت، اهلش میتوانند به آن برسند» بیان لطیفی از آقای مرحوم کرمانی اعلی الله مقاماتِه در جلد سوم کتاب مبارک ارشاد العوام است که میفرمایند اگرچه در جلد اول بالاترین مقامِ شناخت را مقام بیان رسول الله صلی الله علیه و آله گفتیم ولی «بدانکه که کاملترین خلق که معروف میشود مقام ائمه طاهرین است و الا حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله از حد ادراک فزونند و پایه ادراک خلق به مقام آن بزرگوار نرسد و او را نتواند فهمید…» پس از بیان تعلیل مسئله میفرمایند: «پس پیغمبر صلی الله علیه و آله از حد تعریف و شناسایی فزون است و اول مقام معرفت و شناسایی، مقام امام است که نفس پیغمبر است و صورت او و حد او و نعت او و صفت او…»
و وقتی بحث لطیفتر شده و معرفت افزون میشود، در مقام معانیِ جلد سوم میفرمایند: «بدانکه در قسمت دویم ما مقام بیان و معانی را از مقامات پیغمبر صلی الله علیه و آله شمردیم به جهت انس گرفتن تو و رام کردن ذهن و در حقیقت مقام حضرت پیغمبر صلی الله علیه و اله از توصیف و تعریف در جمیع ملک خدا افزون است…» تا اینکه میفرمایند: «پس خبرها همه از حضرت امیر است علیهالسلام…» تا آخر عبارات.
و در بحث شناختن حضرت زهرا سلام الله علیها میفرمایند: «پس مقام بیان هم که در این مقام گفته میشود مقام حضرت فاطمه است نهایت مقام حقیقت فاطمه است سلام الله علیها و مقام ائمه علیهم السلام از وهم و ادراک و اشاره و عبارات خلایق برتر است پس جمیع مقامهای معرفت در مقام حضرت فاطمه باشد سلام الله علیها…»
و در جلد چهارم، ثابت میفرمایند تمام سیر ما در بزرگان دین و کاملانِ شیعه است و شناخت و معرفتِ مستقیم اهل بیت علیهمالسلام از طریق این بزرگواران است و اهل معرفت در مسیر معرفت، باید تلاش کنند تا مقام بیان بزرگان را اندکی درک کنند؛ اگر بتوانند… . وفقکم اللهُ و ایانا.
سلام و عرض ادب و ارادت
از مطلب نقد شما به جناب آقای سند بسیار خرسند گشتم و استفاده های بسیار بردم فقط امکان داره بفرمایید ناقد و نویسنده ی دو بخش نقد کیست ؟
ممنونم از شما و از خداوند متعال توفیقات روزافزون شما سروران گرامی را خواستارم
سلام
به دنبال کتابی هستم از مرحوم محمدکریم خان که ظاهرا در رد قاعدهٔ الواحد نوشته شده است (یا شاید یکی از مباحثش این هست).
محققی این کتاب رو به من معرفی کرد که خودش آن را دیده بود، اما متأسفانه نامش را بخاطر نداشت.
شما میتوانید راهنمایی بفرمایید؟!
متشکرم
سلام علیکم و رحمت الله
سوالی در مورد این فراز زیارت جامعه داشتم
اللّهُمَّ إِنِّي لَوْ وَجَدْتُ شُفَعاءَ أَقْرَبَ إِلَيْكَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ الاَخْيارِ الأَئِمَّةِ الاَبْرارِ لَجَعَلْتَهُمْ شُفَعائِي
و اینکه کتابی هست که فارسی هم باشه یا مطالبی در مورد مراتب چینش اسم یا نزدیک به آن
از راهنمایی شما سپاسگزارم
سوال
شرح شریق خطبه تطنجیه که در جلد پنجم جواهر الحکم است ناقص است
جلد اول شرح مبارک فقط قسمت دوم هست اما قسمت دوم ناقص است.
اگر لگف کنید این قسمت ناقص را بارگزاری نمایید
سلام علیکم
مقدار موجود از این شرح، در سایت بارگذاری شده است.
شایان ذکر است که سید مرحوم اعلی الله مقامه این شرح را تکمیل نفرمودهاند یا به ما نرسیده است.
سلام علیکم
بنده به دنبال کتاب شرح رساله کلیات فخر رازی اثر جناب محمد باقر شریف طباطبایی هستم. این کتاب تنها یک بار در چاپخانه خراسان در سال ۱۳۶۴ شمسی در مشهد چاپ شده. البته کتابخانه ملی ناشرش رو به این شکل معرفی کرده:
مشهد: محمد عابدیان
و نویسنده اش رو صرفا “محمد باقر طباطبایی” نوشته و لفظ “شریف” رو دیگه به کار نبرده.
کتاب در چند کتابخانۀ مشهد و قم و شهرهای دیگه موجوده ولی من اهل تهرانم و خواستار اسکن از کتاب هستم. آیا شما می توانید به بنده برای تهیۀ اسکن کتاب کمک کنید؟
سلام علیکم
من در حال تحقیق درباره شیخیه هستم.چند سوال داشتم از شیخیه باقریه
اول اینکه دلیل مرحوم همدانی بر اینکه جانشین اقای کرمانی هست چیه؟
دوم جانشینان اقای همدانی بعد از ایشان تا الان چه کسانی بوده اند و چه تالیفاتی داشته اند؟
سوم من در جریان تحقیقاتم در باقریه دیدم که در بین ایشان هم اختلاف بعد اقای همدانی بوده و چندین نفر این ادعا را داشته اند کدام بر حق بودند؟
ممنون میشم جواب مرحمت کنید
بسمه تعالی
سلام علیکم
شما بزرگوار، پرسشهایی را درباره شیخیه، بهویژه شیخیه باقریه (پیروان مرحوم میرزا حاج محمدباقر شریف طباطبایی اع) در سایت عقاید مطرح فرموده اید و نوشتهاید «من در حال تحقیق درباره شیخیه هستم.»
شما پیش از این هم در سایت عقاید دیدگاههای خود را ثبت کردهاید و حداقل ۱۳ دیدگاهِ شما موجود و قابل بررسی است.
نخستین دیدگاههای شما مربوط به دیماه سال ۱۳۹۱ شمسی است. یعنی از سال ۱۳۹۱ شمسی به دنبال این هستید که شیخیه بر حق است یا نه و اینکه کدام گروه صحیح میگویند.
در تاریخ اردیبهشت سال ۱۳۹۴ نوشتهاید:
«من مدت زیادیه که دارم روی مکتب شیخیه تحقیق میکنم و خدا را شکر تقریبا به یقین رسیدم درباره حقیت این سلسله جلیله با مطالعه کتب مشایخ اع ولی هنوز یک سری ابهامات برایم باقی مانده که نتوانستم به جواب قانع کننده ای برسم…»
پیشنهاد میشود اگر واقعاً در پی دستیازیدن به حق در مسئله هستید و اینکه هر گروه چه میگوید و میخواهید نتیجهگیری بفرمایید، سریعاً اقدام فرمایید که عُمر در حال سپری شدن است.
معتقد
سلام علیکم
شاید اگر این بحث را خصوصی دنبال کنیم بهتر باشه
بله شما درست میفرمایید من کاهلی کردم که البته به علت مشغله زیادی بود که دچارش بودم
حقیقت امر اینه که من با شیخیه ناطقیه این سلسله را شناختم و تعداد آنها از باقریه بیشتر است و معروف تر هم هستند چه ایران و چه عراق.منابع در دسترس آنها هم بیشتر است.مشکل من همیشه کمبود منابع برای مطالعه بوده مثلا درباره مساله وحدت ناطق من چند کتاب از ناطقیه خوانده ام ولی منابع باقریه که در رد آنان است به راحتی در دسترس نیست.تا اینکه اتفاقی در اینترنت سایت شما را پیدا کردم و درابتدا فرق شما و ناطقیه را نمیشناختم و یکسان فرض میکردم.چون فرد بیطرفی هستم خیلی دوست داشتم نظرات هر دو طرف را بدانم.من با چند نفر از ناطقیه آشنا شدم ودرباره این مسایل با آنان صحبت کردم.کتب آقای محمد خان را هم خوانده ام و مخصوصا کتابی که در جواب مرحوم همدانی نوشته اند که سوالاتی به جهت امتحان پرسیده بودند .دلایل زیادی درباره این مساله مطرح شده و اتهاماتی را متوجه آقای همدانی میکنند مثل میل ریاست و حسادت دنبال این هستم که نظر شما را خیلی واضح درباره این اختلافات بدانم و اشکالاتی که مطرح میشه را بپرسم تا هرچه بیشتر به یقین نزدیک تر شوم.اگر شما لطف کنید درباره این اختلافات و دلایلتان بر علیه ناطقیه منبعی به من نشان دهید یا خودتان توضیحی بفرمایید ممنون میشوم.
سلام علیکم. به ایمیل شما پیامی ارسال کردم؛ ولی پاسخی ندادید (لطفاً به ایمیلتان مراجعه نمایید) و در نتیجه دیدگاهتان را در این قسمت نمایش دادم.
از طریق ایمیل در ارتباط باشید. آنچه درباره آقای همدانی نقل کردید (از میل ریاست و حسادت)، مستدلاً قابل رد است و مستدلاً قابل اثبات برای طرف دیگر. همچنین خوشحال میشوم درباره کتابی که معرفی کرده اید (سؤالاتی که آقای همدانی به جهت امتحان پرسیده بودند) را بیشتر معرفی کنید چون این کتاب را در خاطر ندارم.
سلام پیامی برایتان ایمیل کردم
سلام علیکم. پاسخ را فرستادم و منتظر ادامه گفت و گو هستم.
با سلام
ببخشید میشه راهنمایی کنید؟
سلام علیم از طریق ایمیل میتوانید پرسش خود را مطرح کنید
smostabser@yaoo.com
با سلام و عرض ادب و با آرزوی سلامتی و توفیق عبادت برای شما.
کتاب مواعظ تحت عنوان آیه مبارکه فلولا نفر من کل ….. را می خواندم و در موعظه بیستم از این کتاب برخوردم به این جمله ” بلکه اوست ذات خدا و آینه سر تا پا نمای اسماء و صفات خدا و از جمله اسماء خدا ذات خداست.” در موعظه بیست ودوم نیز می فرمایند ” ایشانند نفس و روح و خدا بلکه ایشانند ذات خدا ، و عین خدا یعنی ذات خدا و کنه خدا ….” تا آنجایی که با این مکتب آشنایی دارم ۱۴ معصوم محل ظهور صفات خدا هستند حتی در میان صفات نیز بر اساس فرمایش مرحوم کرمانی در جلد یک ارشاد ، صفات ذاتی نیز مخصوص خداوند است و در مرتبه مخلوق نیست . چه به برسد به ذات خدا.
خوشحالم می شوم در این مورد توضیحاتی بفرمایید که غرض از ذکر ذات در آن موعظه چه بوده و در ضمن چرا صفات ذاتی را در مرتبه مخلوق نمی دانیم چون اگر از جنس صفت است پس حکایت از موصوفی دارد و صفت و موصوف دلالت بر ترکیب می کند و ترکیب در وجود خالق هستی راه ندارد.ممنون از عنایت شما.
سلام علیکم
طبق اصطلاح مکتب، هنگام بررسی صفات ذاتی، دو معنی در نظر است: صفات ذاتی به معنای اول و صفات ذاتی به معنای دوم و هر کدام توضیحاتی دارد که البته مراجعه خواهید فرمود و در این مختصر نمیگنجد. اما اینکه ذات، اسم باشد، ناظر به بحثی عالی است در حکمت حقه که آقای مرحوم کرمانی اعلی الله مقامه همین مطلب را به این عبارت بیان می فرمایند:
«پس به هیچ نحو از انحاء ادراک و به هیچ قسم از اقسام اشاره به او نتوان اشاره کرد و آنچه ما میگوییم از اشارات، حتی به این نحو که او را نتوان ادراک کرد و به او نتوان اشاره کرد و او منزه است و او مقدس است، تمام اینها اشاره به آیات و مقامات است و هیچ یک بر او واقع نمیشود.»
پس ذات هم که میگوییم، طبق این دیدِ عالیتر، اسمی است و اشاره به مقامی، و خدا اجلّ اشاره است.
با عرض پوزش در روخوانی مجدد متن ارسالی متوجه اشتباه تایپی در متن شدم آنجا که نوشته ام ” ایشانند نفس و روح و خدا ” جمله را اصلاح می کنم با این شکل ” ایشانند نفس و روح خدا “
سلام وعرض خسته نباشید خدمت شما سرورمعظم.حقیر از افرادی هستم که جدیدا بامکتب حقه ی مشایخ اعلی الله مقامهم آشنا شده ام واشتیاقی زیادی به کسب ویادگیری مطالب نورانی علما مکتب حقه دارم.لطف کنید برای ورود به مباحث و آشنایی با مبانی حقیررو راهنمایی کنید.
سلام علیکم. وفقکم الله تعالی. راهنمایی نیاز به آن دارد که بیان بفرمایید چه کتبی را مطالعه فرموده اید و در چه سطحی هستید و تمایل دارید سیر مطالعاتی داشته باشید یا اینکه به طور متفرق کتبی را مطالعه نمایید. درباره مثال ملقاة، در مجلدات همان کتابی که اشاره کردهاید و همچنین در کتاب ارشادالعوام بدان پرداخته شده است و بیان آن در این مختصر نمیگنجد.
سلام علیکم.لطف کنید توضیحی درمورد بحث (مثال ملقاة)که سرور ارجمند زید عزه در درس شرح الزیاره مرحوم شیخ اعلی الله مقامه الشریف دارن به این حقیر ارائه بدهید.باتشکر
سلام علیکم . من یک جوان هیجده ساله ساکن قم هستیم . در یک خانواده اخباری بزرگ شدم . اما الان متمایل به مکتب مرحوم شیخ اوحد شدم . دعا کنید بتونیم شک و شبهه های در ذهنم را از بین ببرم تا لایق آن باشم که به دنیای اسرار آل محمد راه پیدا کنم .
سلام علیکم از اشنایی با شما خیلی خوشحالم سوالاتی برایم پیش امده که به مرور از خدمتتان میپرسم که امید دارم روشن و صریح جواب بفرمایید. ایا در کلمات ایمه علیهم السلام قرایت قران به معنای مصطلح یعنی با صوت خواندن سفارش شده است؟
سلام علیکم. موفق باشید.
شاید نتوان برای معنای مصطلح امروزی، تصریحی در روایات یافت. آنچه در روایات رسیده، مواردی از این دست است:
قال رسول الله – صلّی الله علیه و آله – : ان حسن الصوت زینة القرآن.
و قال: زیّنوا القرآن باصواتکم.
و قال: حسّنوا القرآن باصواتکم فان الصّوت الحسن یزید القرآن حُسناً.
و قال: لکل شیء حلیة و حلیة القرآن الصوتُ الحسن.
قال الامام الصادق – علیه السّلام – فی تفسیر «و رتّل القرآن ترتیلاً»: هو ان تنکث فیه و تحسّن فیه صوتک.
ایا نماز غفیله مورد سفارش اهل بیت علیهم السلام هست یا نه؟ در صورت تایید نافله مغرب افضل است یا نماز غفیله؟
به نقل فرمایشی از عالم ربانی مرحوم حاج محمدکریم کرمانی اع دراین باره اکتفا میکنم. ایشان میفرمایند:
عن ابيعبدالله علیه السلام: من صلي بين العشائين ركعتين يقرأ في الاولي الحمد و قوله تعالي و ذاالنون اذ ذهب مغاضباً الي و كذلك ننجي المؤمنين و في الثانية الحمد و قوله تعالي و عنده مفاتح الغيب الي آخر الآية فاذا فرغ من القرائةرفع يديه و قال اللهم اني اسألك بمفاتح الغيب التي لايعلهما الا انت انتصلي علي محمد و آلمحمد و انتفعل بي كذا و كذا و تقول اللهم انت ولي نعمتي و القادر علي طلبتي تعلم حاجتي اسألك بمحمد و آله لماقضيتها لي و سئل الله حاجته الا اعطاه الله تعالي ما سئل و زاد في رواية فان النبي صلی الله علیه و آله قال لاتتركوا ركعتي الغفيلة و هما مابين العشائين و عن النبي صلی الله علیه و آله تنفلوا في ساعة الغفلة و لو بركعتين خفيفتين فانهما يورثان دار الكرامة و في خبر آخر دارالسلام في الجنة و قيل يا رسولالله و ما ساعة الغفلة قال مابين المغرب و العشاء و قيل ما معني خفيفتين قال تقرأ فيهما الحمد وحدها و في رواية قيل فمتي اصليهما قال مابين المغرب الي طلوع الشمس و الظاهر انهما واحد و الثاني رخصة لمكان «لو» فعلی الرواية الثانية الآتي بنافلة المغرب آت بمفاد الخبر الثاني لصدق الامتثال عليه و كفاية قصد القربة و عدم وجوب تعيين الوجه و رويت صلوة اخري بين هاتين الصلوتين و هي عن الصادق علیهالسلام عن آبائه عن رسولالله صلی الله علیه و آله قال اوصيكم بركعتين بين العشائين في الاولي الحمد و اذا زلزلت ثلثعشر مرة و في الثانية الحمد و قل هو الله خمسعشر مرة فانه من فعل ذلك كل شهر كان من المؤمنين فان فعل ذلك في كل سنة كان من المحسنين فان فعل ذلك في كل يوم كان من المخلصين فان فعل ذلك كل ليلة زاحمني في الجنة و لميحص ثوابه الا الله تعالي.
با عرض سلام و ادب می خواستم لطف کرده و بفرمائید بجز کتاب مبارک ارشاد العوام در کدام یک از کتب مشایخ بزرگوار به مقامات اهل بیت علیهم السلام پرداخته و تفصیلا راجع به مقام بیان و معانی فرمایش شده است؟
سلام علیکم. در نوع کتب و مواعظ، اشارهوار این مقامات را بیان فرمودهاند. اما تفصیلاً جز در ارشادالعوام، در کتاب الفطرة السلیمة و کتاب فوائد سبع، هر دو نگاشته عالم ربانی مرحوم آقای حاج محمدکریم کرمانی أعلی الله درجته نیز تفصیلاً این مقامات را توضیح فرمودهاند.
آیا مقام بیان بالاترین مقام اهل بیت علیهم السلام می باشد به این معنی که دیگر بالاتر از آن مقامی برای ایشان وجود ندارد و به تعبیری همان مقام غیب الغیوبی ایشان می باشد
؟ یا اینکه این مقام بالاترین مقامی است که در مقام شناخت و معرفت اهلش می توانند به آن برسند وگرنه حقیقت ایشان بالاتر از این مقامات می باشد؟ در صورت امکان منابع پاسخ خود از کتب بزرگان را نیز بفرمائید. با تشکر فراوان!
با توجه به فرمایشات، حقیقت ایشان علیهم الصلوة و السلام، فراتر از این مقامات است. اما درباره اینکه نوشتهاید«مقام بیان [ائمه علیهم السلام] بالاترین مقامی باشد که در مقام شناخت، اهلش میتوانند به آن برسند» بیان لطیفی از آقای مرحوم کرمانی اعلی الله مقاماتِه در جلد سوم کتاب مبارک ارشاد العوام است که میفرمایند اگرچه در جلد اول بالاترین مقامِ شناخت را مقام بیان رسول الله صلی الله علیه و آله گفتیم ولی «بدانکه که کاملترین خلق که معروف میشود مقام ائمه طاهرین است و الا حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله از حد ادراک فزونند و پایه ادراک خلق به مقام آن بزرگوار نرسد و او را نتواند فهمید…» پس از بیان تعلیل مسئله میفرمایند: «پس پیغمبر صلی الله علیه و آله از حد تعریف و شناسایی فزون است و اول مقام معرفت و شناسایی، مقام امام است که نفس پیغمبر است و صورت او و حد او و نعت او و صفت او…»
و وقتی بحث لطیفتر شده و معرفت افزون میشود، در مقام معانیِ جلد سوم میفرمایند: «بدانکه در قسمت دویم ما مقام بیان و معانی را از مقامات پیغمبر صلی الله علیه و آله شمردیم به جهت انس گرفتن تو و رام کردن ذهن و در حقیقت مقام حضرت پیغمبر صلی الله علیه و اله از توصیف و تعریف در جمیع ملک خدا افزون است…» تا اینکه میفرمایند: «پس خبرها همه از حضرت امیر است علیهالسلام…» تا آخر عبارات.
و در بحث شناختن حضرت زهرا سلام الله علیها میفرمایند: «پس مقام بیان هم که در این مقام گفته میشود مقام حضرت فاطمه است نهایت مقام حقیقت فاطمه است سلام الله علیها و مقام ائمه علیهم السلام از وهم و ادراک و اشاره و عبارات خلایق برتر است پس جمیع مقامهای معرفت در مقام حضرت فاطمه باشد سلام الله علیها…»
و در جلد چهارم، ثابت میفرمایند تمام سیر ما در بزرگان دین و کاملانِ شیعه است و شناخت و معرفتِ مستقیم اهل بیت علیهمالسلام از طریق این بزرگواران است و اهل معرفت در مسیر معرفت، باید تلاش کنند تا مقام بیان بزرگان را اندکی درک کنند؛ اگر بتوانند… . وفقکم اللهُ و ایانا.
سلام علیکم
جناب آقای معتقد بنده چند روز پیش سوالاتی کردم که نه در وبسایت ونه به ایمیل بنده جواب داده شده. محبت فرموده جواب بفرمایید
ممنون از لطف شما
سلام علیکم. سؤالاتی ملاحظه نکردم. لطفا دوباره ارسال بفرمایید. وفقکم الله
سلام علیکم.
از طریق تلگرام در خدمتم.
https://t.me/motaqd
سلام و عرض ادب و ارادت
از مطلب نقد شما به جناب آقای سند بسیار خرسند گشتم و استفاده های بسیار بردم فقط امکان داره بفرمایید ناقد و نویسنده ی دو بخش نقد کیست ؟
ممنونم از شما و از خداوند متعال توفیقات روزافزون شما سروران گرامی را خواستارم
سلام درمورد رساله یاقوت حمراء
آیا شرحی نوشته شده بر این اثر بی همتا
متنی که بشه راحتتر خوند و فهمید
سلام علیکم. متأسفانه شرح فارسیِ مستقلِ قابل اعتمادی ملاحظه نشده است.
سلام
به دنبال کتابی هستم از مرحوم محمدکریم خان که ظاهرا در رد قاعدهٔ الواحد نوشته شده است (یا شاید یکی از مباحثش این هست).
محققی این کتاب رو به من معرفی کرد که خودش آن را دیده بود، اما متأسفانه نامش را بخاطر نداشت.
شما میتوانید راهنمایی بفرمایید؟!
متشکرم
سلام علیکم. ایشان در بعضی رساله ها و نوشته های خود در این باره مکتوباتی دارند؛ اما عجالتاً تصنیف مستقلی در این باره از ایشان، در خاطرم نیست.
علیکم السلام
همین رسالههایی که در آنها مکتوباتی در اینباره دارند را امکانش هست معرفی کنید؟!
بسیار ممنونم
۱. رسالة فی جواب الشیخ عبد علی البحرانی
۲. رسالة فی جواب عباس میرزا ملک آرا
۳. ارشادالعوام، ج۱، فصلِ سومِ توحید افعال
و… .
http://www.aghayed.net/naqdeyeknaqd/#comments
سلام علیکم و رحمت الله
سوالی در مورد این فراز زیارت جامعه داشتم
اللّهُمَّ إِنِّي لَوْ وَجَدْتُ شُفَعاءَ أَقْرَبَ إِلَيْكَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ الاَخْيارِ الأَئِمَّةِ الاَبْرارِ لَجَعَلْتَهُمْ شُفَعائِي
و اینکه کتابی هست که فارسی هم باشه یا مطالبی در مورد مراتب چینش اسم یا نزدیک به آن
از راهنمایی شما سپاسگزارم
سلام علیکم. درباره این فقره به شرح زیارت جامعه کبیره مراجعه بفرمایید، مجلد آخر.
پرسش دیگر، ابهام دارد و مفهوم مشخص نشد.
سلام عليكم برادران مومن
مسولين اين سايت بارک
سوال
شرح شریق خطبه تطنجیه که در جلد پنجم جواهر الحکم است ناقص است
جلد اول شرح مبارک فقط قسمت دوم هست اما قسمت دوم ناقص است.
اگر لگف کنید این قسمت ناقص را بارگزاری نمایید
سلام علیکم
مقدار موجود از این شرح، در سایت بارگذاری شده است.
شایان ذکر است که سید مرحوم اعلی الله مقامه این شرح را تکمیل نفرمودهاند یا به ما نرسیده است.
سلام علیکم
بنده به دنبال کتاب شرح رساله کلیات فخر رازی اثر جناب محمد باقر شریف طباطبایی هستم. این کتاب تنها یک بار در چاپخانه خراسان در سال ۱۳۶۴ شمسی در مشهد چاپ شده. البته کتابخانه ملی ناشرش رو به این شکل معرفی کرده:
مشهد: محمد عابدیان
و نویسنده اش رو صرفا “محمد باقر طباطبایی” نوشته و لفظ “شریف” رو دیگه به کار نبرده.
کتاب در چند کتابخانۀ مشهد و قم و شهرهای دیگه موجوده ولی من اهل تهرانم و خواستار اسکن از کتاب هستم. آیا شما می توانید به بنده برای تهیۀ اسکن کتاب کمک کنید؟
سلام علیکم.
از طریق کانال تلگرامیِ عقاید درخواست را ارسال بفرمایید.
t.me/AghayedNet
سلام علیکم ، راه ارتباط با شما در تلگرام را میشه بفرمایید؟
سلام علیکم
t.me/AghayedNet
(در بخش توضیحات کانال، رباتی برای ارتباط معرفی کردهام.)