پرتو
سخنى با مربّيان پرورشى كودكان
جزوهاى كه در “ادامه مطلب” مشاهده خواهید کرد كتابچهاى مختصر براى آشنايى اوليّهى كودك با آرمانهاى بزرگ زندگى دينى است. «پرتو»ى است از خورشيد فروزان ديانت.(پَـرتُـو: عكس، روشنايى، اثر و شعاع). رهنمونهايى است از پيشگامان دينى و در يك جمله، «چكيدهى دستورهاى الهى» است. مطلبهاى جمعآورى شده در اين جزوه، فرزند شما را براى روبرو شدن با مطالب عاليهى پيشوايان دينى يارى مىكند. چنانچه كودك – آيندهى فردا – اين جزوه را آموخته و براى به كارگيرى آموختهها همّت گمارد، بىشك آيندهاى روشن در انتظار او خواهد بود؛ زيرا همين مطلبها و همين كليّات است كه در كتابهاى ديگر بسط و شرح داده شده است و كودك با آموختن اينها، جادهى سير زندگى دينى خود را هموار كرده است و سبب سرعت رشد فكرى خود را آماده ساخته است. از اين جهت لازم است براى آموزش اين جزوهى كوتاه، زمانى طولانى در نظر گرفت تا در كنار تمام درسهايى كه باعث رشد زندگى دنيايى و مادى كودك مىشود، زندگى رُوحانى و روح الايمان نيز از همان ابتدا به همراه رشد جسمانى كودك تقويت شده و باعث چشمروشنى اولياى خدا – در درجهى اول – و پدر و مادر و مربّيان او گردد. مناسب است به چند نكته در رابطه با اين جزوه اشاره شود.
۱. مخاطب اين جزوه، گروه سنى خاصی نیست و بستگی کاملی به هوش و استعداد کودک دارد.
۲. تمام مطالب اين جزوه، برگرفته و خلاصه شده از فرمايشهاى پيشوايان دينى است.
۳. سعى شده است كه زبان جزوه، زبانى نرم، ساده و گويا باشد؛ اما لازم به ذكر است كه در بيشتر عبارتها از واژههاى عربى استفاده شده است و دليل آن، آشنايى كودك با اين واژهها و اصطلاحهاى عربى – دينى است؛ اگرچه در بعضى از موارد از ترجمهى فارسى آن نيز استفاده شده است.
۴. علاوه بر آموزش اين جزوه در كلاس درس، لازم است مربّىهاى كودك در منزل (پدر، مادر، خواهر، برادر و…) به اين جزوه توجه نشان داده و خواستار تمركز كودك اطراف مطالب اين جزوه باشند و به بهانههاى مختلف وى را جذب نمايند و به مناسبتهاى مختلف، مطالب اين جزوه را يادآورى كرده و از وى سؤال كنند؛ زيرا با اين كار مطالب بيشتر و بهتر در ذهن فرزند جا گرفته و هرگز از ياد نخواهد برد. بديهى است كه انتقادها و پيشنهادها، باعث پيشرفت در اجراى منويّات و اهداف عاليهى مشايخ عظام – اعلى اللّه مقامهم – خواهد بود.
بسم اللّه الرحمن الرحيم
هدف = ديندارى
لازم است در ابتدا پرسشى را مطرح كرده و پس از تفكر در اين سؤال، جواب را هم مطالعه كنيد.
ــ چرا زندگى مىكنيم؟!
فكر كنيد … فكر كنيد …
ـ جواب: زندگى مىكنيم تا به «هدفِ» خود برسيم. اگر شخصى ماشين خود را پر از بنزين كند و به جاده رود و همينطور رانندگى كند تا بنزين تمام شود؛ باز ماشين را بنزين كند و حركت كند و برود ولى خودش هرگز نداند كه كجا مىرود و براى چه به جاده آمده است، چنين شخصى «بى هدف» است. يعنى انگيزه ندارد. اما شخص با ايمان، زندگى او هدف دارد.
ــ سؤال: «هدف» ما چيست؟!
ـ جواب: هدف ما عبارت است از رسيدن به آنچه خدا و رسول و امامان و بزرگان دين ما به آن راهنمايى كردهاند ::: هدف ما، «ديندارى» است. آرى؛ «ديندارى». ما بايد ديندار باشيم: به اين معنا كه با دين آشنا شويم، آن را قبول كنيم و به دستورهاى آن عمل نماييم.
دين چيست؟!
سؤال مهمى است. ما بايد دين را بشناسيم و بدانيم كه دين چيست و سپس به آن عمل كنيم.
دين يعنى: دستورهايى كه خداوند بوسيلهى پيامبران به ما رسانيده و از ما خواسته است آنها را قبول كرده و به آنها عمل كنيم.
ـ شخصى كه اين دستورها را قبول كرده و به آنها عمل كند «مؤمن» است.
ـ شخصى كه اين دستورها را قبول نكند «كافر» است.
نام ديگر دين، «شريعت» است و نام رسمى آن «اسلام» است.
تقسيمبندى دين
براى آنكه دستورهاى خداوند را بهتر بشناسيم، با توجه به احاديث (سخنان پيامبر و امامان)، دين را به ۳ قسمت تقسيم مىكنيم:
دين:
۱. اعتقادات
۲. اخلاقيات
۳. احكام
در اين جزوه، ما با كليات اين سه قسمت آشنا شده و تفصيل و توضيح بيشتر را در سالهاى بعد و در كتابهاى ديگر خواهيم خواند. اينك به توضيح هر يك از اين۳ قسمت مىپردازيم
۱. اعـتـقـادات
«اعتقادات» يعنى چه؟!
اعتقادات يعنى: امورى كه با قلب ما گره مىخورد. اعتقادات يعنى: يك قسم از دستورهاى خداوند كه دربارهى دل و عقل ما است. و با مُعتقِد شدن به اين اعتقاداتِ صحيح، دِل ما پاك و پاكيزه خواهد بود.
تقسيم بندى «اعتقادها»
براى آنكه عقيدهى يك انسان صحيح باشد، بايد با توجه به فرمايشهاى پيشوايان دين، عقيدههاى خود را انتخاب نمايد.در درجهى اول، لازم است اعتقادهاى اصلى و كلى خود را تصحيح كنيم.
اعتقادهاى اصلى و كلى، «اصول دين» را تشكيل مىدهند: يعنى اصلها وپايههاى مهمّ عقيدتى. اين پايههاى اصلى (اصول دين) عبارتند از:
۱. خدا شناسى
اعتقادات: ۲. پيغمبر شناسى
(اصول دين) ۳. امام شناسى
۴. شيعه شناسى يا: رُكنِ رابِع
نكته: كلمهى «شناسى» در خدا شناسى، پيغمبر شناسى، امام شناسى و شيعه شناسى، يعنى «آشنا شدن و قبول كردن تمام چيزهاى لازم در هر يك از اين چهار اصل». در ادامه، «چيزهاى لازم» را ذكر مىكنيم.
۱. خدا شناسى:
يعنى شناختن خداوند. در «خدا شناسى» بايد با «چيزهاى لازمى» آشنا شده و نظر حق را قبول كرد؛ مثلاً:
اثبات وجود خدا، توحيد خدا (يعنى خدا شبيه و مانند و همكار و شريك ندارد)، شناخت اسمها و صفتها و كمالها و كارهاى خدا و چيزهاى لازمديگر.
۲. پيغمبر شناسى:
يعنى شناختن پيغمبر.
«پيغمبر شناسى» دو قسمت است:
پيغمبر شناسى «نبوّت»:
۱. نبوّت عامّه
(يعنى بدانيم خدا پيغمبرانى دارد و آن پيغمبران چه صفت هایی دارند و امور دیگر.)
۲. نبوت خاصه
(یعنی بدانيم حضرت محمد آخرین پيغمبر خدا است و چه صفت ها و چه خصوصيتهايى دارند.)
۳. امام شناسى:
يعنى شناختن امام. در «امام شناسى» بايد «چيزهاى لازمى» را قبول كرده و به آنها معتقد باشيم؛ مثلاً:
لازم بودن وجود او، شناختن علامتهاى امام، شناختن صفات امام، شرايط امام بودن، آشنا شدن با امام زمان و غائب بودن آن حضرت و تمام امور مربوط به اين بحث.
۴. رُكنِ رابع (شيعه شناسى):
«شيعه شناسى» يا «ركن رابع» را به دو قسمت مىتوان تقسيم كرد:
ركن رابع (شيعه شناسى)
۱. دوستى با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا
۲. كامل شناسى (يعنى شناختن شخصى كه كامل است)
نُقَبا نُجَبا
————————–
پس از دانستن و آشنا شدن با اين ۴ اصل مهمّ، بقيهى امور اعتقادى هم بايد آموخت؛ مثلاً:
اعتقاد به امور مربوط به ملائكه، جن، آسمانها، سِحر، خواب ديدن، ستارهها، مريضىها، و چيزهاى ديگر از اين قبيل.
————————–
دربارهى «اعتقادات»، بزرگان ما، كتابهاى زيادى نوشتهاند. ولى مهمترين آن كتابها، كتاب «اِرشادُ العَوام» است كه در ۴ جلد نوشته شده است.
————————–
پس از دانستن اين دانستىهاى مفيد و مهم دربارهى «اعتقادات»، به «اخلاقيات» مىپردازيم.
۲. اخـلاقـيـات
«اخلاقيات» يعنى چه؟
اخلاقيات يعنى: امورى كه باعث رشد فكر و ذهن مىشود. اخلاقيات يعنى: يك قسم از دستورهاى خداوند كه دربارهى «نفْس» ما است. با عمل كردن به اخلاقيات، اخلاق ما پسنديده و نيكو شده و باعث نزديكى ما به خداوند مىشود.
دستورهاى «اخلاقى» چند تا است؟!
دستورهاى اخلاقى بسيار است. تقسيمبندى «اخلاقيات» به اين شكل است:
اخلاقيات: ۱. اخلاق پسنديده (خوب، نيكو)
۲. اخلاق ناپسند (بد، زشت)
اخلاق پسنديده بسيار است. مثلاً: راست گفتن، صبر كردن، وفاى به عهد، خوش اخلاق بودن، تواضع داشتن، عفو كردن، مهمان نوازى، بخشندگى و دهها و دهها مورد ديگر.
اخلاق ناپسند هم بسيار است. مثلاً: دروغ گفتن، حسد داشتن، بخيل بودن، خودخواهى، آرزوهاى طولانى، اذيّت كردن، تكبّر و بزرگىنشان دادن، بداخلاقى، اسراف كردن، خوشگذرانىهاى بيهوده و دهها و دهها مورد
ديگر.
————————–
ما بايد در قسمت «اخلاقيات» به دنبال شناختن اخلاق خوب و اخلاق بد باشيم. و پس از آنكه اخلاق خوب را شناختيم، سعى كنيم به آنها عمل كنيم. و وقتى اخلاق بد را شناختيم، بايد سعى كنيم كه آن اخلاق در ما ديده نشود.
بعضى از اخلاقيات خوب يا بد را خود ما مىتوانيم بفهميم. مثلاً احترامگذاردن به بزرگتر، سر و صدا و اذيت نكردن، فحش و ناسزا نگفتن، سلام كردن، خداحافظى كردن، در برخورد با دوستان لبخند زدن، مسخره نكردن، دروغ نگفتن، گوش به حرف پدر و مادر و معلّم كردن، قهر نكردن، با دوستان دعوا نكردن و خيلى از «اخلاقيات» خوب و بد كه خود ما مىتوانيم بفهميم و اخلاقيات خوب را انجام دهيم و اخلاقيات بد را انجام ندهيم.
اما بعضى از اخلاقيات خوب يا بد هست كه پدر و مادر يا معلّم بايد به ما بگويد و ما ياد بگيريم و عمل كنيم. مثلاً وقتى عطسه مىكنيم، جلو بينى خود را بگيريم، يا مثلاً وقتى خميازه مىكشيم جلو دهان خود را بگيريم، و يا در وقت غذا خوردن به بشقاب ديگران نگاه نكنيم، غذا را از داغ داغ نخوريم و اخلاقيات ديگرى كه بايد به ما آموزش دهند.
————————–
دقت كنيد؛ مهم است:
اخلاقيات ما، ما را از حيوانها جدا كرده است.
ما به حيوانها هيچ فرقى نداريم: مثل آنها مىخوريم، مىخوابيم، بلند مىشويم، راه مىرويم، صحبت مىكنيم و…
اما يك تفاوت بسيار بزرگى با حيوانات داريم. ما اخلاق داريم. يعنى اخلاق، باعث شده است كه ما انسانها از حيوانها جدا شويم. اگر ما اخلاق پسنديده را انجام دهيم و اخلاق ناپسند در ما ديده نشود، آن وقت است كه ما انسانِ واقعى شدهايم.
اما اگر اخلاق ناپسند داشته باشيم و هرگز اخلاق پسنديده را به دست نياوريم، فرقى با حيوانها نخواهيم داشت.
پس مسئلهى اخلاقيات، مسئلهى بسيار بسيار مهمّى است. اخلاقيات ما، نشانهى شخصيت ما است.
كسانى كه در شبانه روز با ما روبرو مىشوند، ما را با ديدن اخلاقى كه داريم مىشناسند. مثلاً متوجه مىشوند كه ما با ادب هستيم يا بى ادب، خوشاخلاق هستيم يا بد اخلاق، احترام مىگذاريم يا نه، و دهها علامت اخلاقى ديگر. اين اشخاصى كه ما را مىبينند، ممكن است اخلاق ما را به ديگران هم بگويند و در نتيجه، همهى دوستان از اخلاق ما با خبر مىشوند. پس بياييم با اخلاق خوب، خود را در نزد همه عزيز كنيم!
بداخلاقى را با تمرين، به خوشاخلاقى تبديل كنيم!
وقتى بداخلاقى گفته مىشود يعنى: عصبانى شدن بى مورد، فحش و ناسزا گفتن، دعوا كردن و از اين قبيل كارها.
ممكن است شخصى خوش اخلاق باشد ولى اگر او را كمى اذيت كردند، او بيشتر اذيت كند، دعوا راه بيندازد، فحش و ناسزا بگويد. چنين شخصى، اخلاق خوب او ضعيف است و تا عصبانى شد، اخلاق بد او كه قوىتر است، جاى اخلاق خوب را مىگيرد. چنين شخصى، در دل دوستان و آشنايان خيلى جا نگرفته است؛ اگرچه در ظاهر با او صميمى هستند.
چنين شخصى، هم اعصاب خود و هم اعصاب ديگران را ضعيف مىكند. چنين شخصى، هرگز نبايد اميدوار باشد كه دوستان او هميشگى باشند. پس بياييم كه با هر حادثهاى عصبانى نشويم. با هر حادثهاى فحش ندهيم.
زيرا فحشها، باطن هر فردى را نشان مىدهند.
————————–
«اخلاقيات» مسئلهى بسيار مهمى است و بايد به آن خيلى توجه داشت. دربارهى «اخلاقيات»، بزرگان ما، كتابهاى زيادى نوشتهاند. ولى مهمترين آن كتابها، كتابى است به زبان عربى به نام «طَريقُ النّجاة» كه در ۴ جلد نوشته شده است.
۳. احــكــام
«اَحكام» يعنى چه؟!
احكام يعنى: امورى كه باعث رشد و ترقى ظاهر و باطن ما مىشود. احكام يعنى: يك قسم از دستورهاى خداوند كه دربارهى بدن ما است. با عمل كردن به احكام، در ظاهر بدن هم به «دين» عمل كردهايم و عمل به احكام، باعث نزديكى ما به خداوند مىشود.
«احكام» شامل چه چيزهايى مىشود؟
دستورهاى خداوند در اين قسمت، بسيار زياد است. به بعضى از كليّات آنها اشاره مىكنيم:
۱– نماز خواندن، روزه گرفتن، حج رفتن، با دشمن مبارزه كردن (به دستور يكى از امامان معصوم)، زكات دادن (يعنى قسمتى از مال را به مستحق دادن)، خُمس دادن (يعنى قسمت مخصوصى از مال را در راه امام معصوم خمس كردن)، قرآن خواندن، زيارت قبور مسلمانان رفتن، خواندن دعاها و…
۲- تجارت كردن (خريد و فروش كردن)، اجاره دادن، ازدواج كردن، شريك شدن و…
۳- قسم خوردن، عهد بستن، نذر كردن، صدقه دادن، هديه دادن و …
۴- ديه، ارث، خوردن و آشاميدن و خوابيدن، خانه خريدن، و…
براى انجام دادن هر كدام از امورى كه ذكر شد، دستورهايى از طرف خداوند به ما رسيده است كه به آن دستورها «احكام» مىگوييم.
وظيفهى ما چيست؟!
ما بايد تا مىتوانيم به اين احكام عمل كنيم تا جزء مؤمنين به حساب آييم و فردى كه به اين احكام عمل نكند، مؤمن نخواهد بود.
چند «حُكم كلّى» داريم؟!
دستورهايى كه خداوند در اين قسمت به ما داده است، به چند قسمت تقسيم مىشوند: خداوند دستور داده است:
بعضى از كارها را بايد انجام دهيم.
بعضى از كارها را نبايد انجام دهيم
بعضى از كارها را خوب است انجام دهيم.
بعضى از كارها را بد است انجام دهيم.
بعضى از كارها را اگر خواستيم انجام دهيم و اگر خواستيم انجام ندهيم!
حالا به اسمهاى عربى اين كارها هم دقّت كنيد؛ زيرا اسم عربى آنها را هم بايد ياد بگيريم:
كارهايى كه بايد انجام دهيم واجب
كارهاى كه نبايد انجام دهيم حرام
كارهايىكهخوباست انجامدهيم مُستحب
كارهايى كه بد است انجام دهيم مَكروه
كارهايى كه اگر خواستيم انجام دهيم و اگرخواستيم انجام ندهيم مُباح
براى آن كه بفهميم كه چه كارى واجب است و چه كارى حرام است؛ چه كارى مستحب يا مكروه يا مُباح است، بايد به فرمايشهاى امامان خود مراجعه كنيم تا متوجه شويم. زيرا خود ما اينگونه امور را متوجه نمىشويم و حتماً بايد به ما آموزش دهند.
مراجعه كردن به احاديث امامان براى ما مشكل است. از اين جهت بايد به شخصى رجوع كنيم كه او آن احاديث را مطالعه كرده باشد و به ما ياد دهد.
شخصى كه به احاديث رجوع كرده و آنها را فهميده است، و به ما مىآموزد، «عالِم» نام دارد.
در ميان عُلَما، كسانى هستند كه فهم ايشان بسيار زياد است. ايشان با ساير علما فرق دارند. ايشان «كامل» هستند. در قسمت «اعتقادات» به نام آنها اشاره كرديم.
كاملين، به ما سخنان امامان دوازدهگانه و فرمايشات حضرت محمد ـ صلّى اللّه عليه و آله – و حضرت زهرا – سلام اللّه عليها – را به ما ياد مىدهند. كاملين صفتها و خصوصيتهاى ويژهاى دارند.
ما چهار نفر از اين كاملين را مىشناسيم و از ايشان با نام «مشايخ» نام مىبريم.
در اينجا، چهار كامل دين را كه شناختهايم، معرفى مىكنيم تا با اسمهاى آنها آشنا شده و حفظ نماييم.
۱-
نام و نام پدر: شيخ احمد بن زين الدين.
ولادت: ماه رجب ۱۱۶۶ قمرى
محلّ تولد: قريهى مطيرفى.
وفات: ۲۱ ذيقعده ۱۲۴۱ قمرى
محلّ وفات: منزل هديّه، سه منزلى مدينه.
علّت وفات: ظاهراً بادِ سام (سموم يا بادِ سام: به بادهاى داغ و خشك
بعضى نواحى مثل عربستان و … گفته مىشود).
عمر شريف: ۷۵ سال.
محلّ دفن: بقيع؛ پشت ديوار قبّهى مباركه.
————–
۲-
نام و نام پدر: محمّد كاظم بن قاسم.
ولادت: ۱۲۱۲ قمرى
محلّ تولد: رشت.
وفات: ۱۱ ذيحجّهى ۱۲۵۹ قمرى
محلّ وفات: كربلا.
علّت وفات: مسموميت در بغداد بهوسيلهى نجیب پاشا.
عمر شريف: ۴۷ سال
محلّ دفن: كربلا، پايين پاى شهدا.
————–
۳-
نام و نام پدر:محمّد كريم بن ابراهيم.
ولادت: ۱۸ محرّمالحرام ۱۲۲۵ قمرى
محلّ تولد: كرمان.
وفات: ۲۲ شعبانالمعظم ۱۲۸۸ قمرى
محلّ وفات: تهرود.
علّت وفات: ممكن است به علت مسموميت باشد.
عمر شريف: ۶۳ سال
محلّ دفن موقّت: كرمان
محلّ دفن:كربلا، پايين پاى شهدا.
————–
۴-
نام و نام پدر: محمّد باقر بن محمّد جعفر.
ولادت:۱۰ ربيعالاول ۱۲۳۹ قمرى
محلّ تولد: قِهى.
وفات: ۲۳ شعبانالمعظم ۱۳۱۹ قمرى
محلّ وفات: جندق.
عمر شريف: ۸۰ سال
محلّ دفن موقّت: جندق
محلّ دفن: مشهد مقدّس.
————–
هنگام صحبت از اين بزرگواران، براى احترام بيشتر، از اين القاب استفاده
مىكنيم:
۱- شيخ احمد احسايى (اع): شيخ مرحوم – شيخ بزرگوار ـ شيخ اوحد ـ شيخ اجلّ.
۲- سيد كاظم رشتى (اع): سيّد مرحوم – سيد بزرگوار – سيد جليل.
۳- حاج محمد كريم كرمانى (اع): آقاى مرحوم – آقاى كرمانى ـ مولاى كريم.
۴- محمد باقر شريف طباطبايى (اع): مولاى بزرگوار – سركار آقا ـ آقاى همدانى.
دو لقب «عالم ربّانى و حكيم صمدانى»، به طور مشترك است.
————–
كتابهاى بسيارى از اين بزرگواران در دست است. ما بايد با خواندن اين كتابها، «دين» خود را در هر سه قسمت (اعتقادات، اخلاقيات و احكام) محكم كنيم و به ديگر علاقهمندان هم ياد دهيم.
به اميد آنكه با پيشرفت در ديندارى، مايهى چشمروشنى اولياى خدا باشيم.
و صلى اللّه على محمد و آله الطاهرين و لعنة اللّه على اعدائهم اجمعين
تهیه تنظیم و ویرایش:
معتقد (وبلاگ عقاید)