جستجو کردن
Close this search box.

معرفی کتاب……..رساله ی مبارکه سی فصل

نام كتاب: رساله‏ى مباركه‏ى سى فصل.

نام مصنّف: از تصنيفات آقاى حاج محمد کریم کرمانی – اعلى اللّه مقامه -.

موضوع كتاب: پاسخ به سى سؤال و اشكال و شبهه درباره مكتب شیخیه كه زير

يكى از موضوع‏هاى زير قرار مى‏گيرد:

نام كتاب: رساله‏ى مباركه‏ى سى فصل.

نام مصنّف: از تصنيفات آقاى حاج محمد کریم کرمانی – اعلى اللّه مقامه -.

موضوع كتاب: پاسخ به سى سؤال و اشكال و شبهه درباره مكتب شیخیه كه زير

يكى از موضوع‏هاى زير قرار مى‏گيرد:

۱ – اركان دين و ركن رابع:

× حقيقت ركن رابع

×شبهه‏ها و افتراها

۲- شبهه‏هايى براى ربط امر باب ملعون به شيخيه.

۳ – شبهه‏ها و افتراها در امر دين (به شش مورد اشاره مى‏فرمايند).

۴- امر شيخيه:

× توضيح دو اصطلاح شيخى و بالاسرى

× امر شيخيه

× برخورد افراد شيخى با غير شيخى

توضيح آخر: اين رساله، در روز ۱۴ ربيع‏الثانى ۱۲۶۹ قمرى به پايان رسيده است. در

قسمتى از مقدمه‏ى كتاب مى‏فرمايند:

»… و چون ديدم كه حقيقتاً سؤالاتى است كه در جواب آنها نصرت دين خداست و

بيان حق از باطل است و صلاح كل اين سلسله است، اقدام در جواب از آنها كردم. و

چون ديدم كه همت مردم قاصرتر از آن است كه جميع اين رساله را بخوانند و

مجبولند بر اين‏كه گوش به باطل داده و از حق اعراض نمايند؛ چرا كه داعى بر

گوش‏دادن به باطل در ايشان هست كه نفس امّاره باشد و شيطان، و داعى به

گوش‏دادن به كلام حق در غالب مردم نيست، جميع سؤالات ايشان را در صدر اين

رساله ذكر مى‏كنم كه به منزله‏ى فهرستى باشد براى كتاب شايد ورق اول آن را اقلاً

بخوانند و چون يكى از آن سؤالات را ببينند كه از آن در شبهه هستند اقلاً جواب همان

را بخوانند، پس اينك ابتدا مى‏كنيم به عبارت سؤالات …«.

اين كتاب، براى كسانى كه طالب بصيرتند و براى كسانى كه در موضوعى ترديد دارند،

مفيد خواهد بود. ممكن است ديگران از عقايد شخص سؤال كنند و يا ممكن است

يادآور تهمت و افترايى به بزرگان شوند پس در اين صورت اگر انسان با بصيرت و آگاه از

مسائل باشد، تزلزلى در او به وجود نخواهد آمد بلكه در عقيده خود محكم‏تر و

ثابت ‏قدم‏تر خواهد شد.

در فصل يازدهم كتاب، در جواب تهمتى كه بر ايشان زده‏اند كه عقيده شيخيه اين

است كه حضرت سيّدالشّهداءعليه‏السلام شهيد نشده‏اند، مى‏فرمايند:

»از اين تهمت كه ثَكلى (زنِ فرزند از دست‏داده) به خنده مى‏آيد. نمى‏دانم كه چشم

ندارند كه من در سالى ده روز روضه‏خوانى مى‏كنم و خود به منبر مى‏روم و روضه

مى‏خوانم و مى‏گريم و مى‏گريانم. آيا گوش ندارند كه قصائد مرا و نوحه‏هاى مرا

بشنوند كه در منابر و تكايا مى‏خوانند مردم؟ آيا كتابِ »مقتل« كه من نوشته‏ام در ميان

مردم پهن نيست و نديده‏اند؟ آيا مدّتها كربلا نرفتم و نبودم؟ لكن حمد مى‏كنم خدا را

كه تهمت‏هاى بيّن البطلان مى‏زنند و همين فَرَج است براى من؛ چرا كه براى مردم

معلوم مى‏شود كه اينها از روى نفهمى و عداوت سخن مى‏گويند و مقصودشان محض

تضييع مسلمانان است از روى حسد و عداوت«.