جستجو کردن
Close this search box.

درنگ

وقتی “گمان” کردند که “دریافتند”…


گفتار شیخ احمد احسائی و دیدگاه های وی در رشته های گوناگون دین و همچنین در رشته های فنون گوناگون سبب شده است که افراد بسیاری به بررسی این گوهرهای ناب بپردازند.


از اندیشمندان شرقی (در کشورهای اسلامی – عربی) تا فیلسوفان غربی (همچون هانری کربن فرانسوی) نظریه ها و تحلیل های خود را نسبت به گفتار شیخ احسائی بیان کرده و کتاب ها چاپ کردند.


نکته ی مهم آن است که هر یک از ایشان گمان می کند که سخنان “شیخ” را فهمیده و به حقیقت فرمایش ها نائل شده است. اما این تمام ماجرا نیست.


ایشان یک تنه در برابر این دریای مواج قرار گرفته و فقط و فقط “نظریه خود و تحلیل خود” را چاپ کردند و هرگز و هرگز نزد “تحلیلگران حقیقی” فرمایش های شیخ نرفتند. از این جهت شخص مستبصر با توجه به مفاهیم عمیق فرمایش های شیخ می یابد که گاهی در تحلیل ها گژرویهایی انجام شده است و در مواقعی – حتی – خلاف قصد آن بزرگوار برداشت شده است.


از یکی از نویسندگانی که خود احسائی بوده و اخیرا به بررسی نظریه های شیخ احسائی پرداخته و کتاب ها و مقاله هایی ارائه کرده است، کتابی دیدم که در آن فلسفه ابن رشد را با فلسفه شیخ احسائی مقایسه کرده و تحلیل ها و بررسی های خود را ارائه داده است. با  نگاهی مختصر به این کتاب که با نام {فیلسوفان ثائران} منتشر شده است دریافتم که برای مقایسه میان این دو فلسفه خود را به تکلف شدیدی انداخته و در برخی از موارد به ناکجاآباد رسیده است. مقاله های گوناگون وی (همچون مقاله هایی با عنوان های: شیخ احسائی و متا فیزیک و یا: تقریر جدیدی از مفهوم زمان در گفتار شیخ احسائی و …) نیز خالی از اشکال نیست.


باید آنچه خود دریافتیم را به شارحین و مفسرین اصلی فرمایش ها ارائه کنیم و اگر مطابق با شاخص ها و موازین دینی – مکتبی بود ارائه دهیم: نه آن که آنچه عقل ناقص دریافت – بی ارجاع به عقل مستنیر – بر آن بت کرد.


و السلام علی من اتبع الهدی